سخن بی پرده

مهندس سعید مدنی از جمله مدیران کاردان در صنعت خودروسازی است که هم اکنون با 28 سال فعالیت در این حوزه، یکی از خوشنام‌ترین و موفق‌ترین مدیران صنعت خودروسازی کشور به شمار می‌آید و با تکیه بر این سوابق و تجربیات ارزشمند هم‌اکنون مشاور وزیر صنعت و معدن در حوزه صنعت خودروست.
 

 

 

» فراز و نشیب‌های بسیاری که با صنعت خودرو عجین شده است، این صنعت را به یکی از چالش برانگیزترین صنایع داخلی تبدیل کرده است. روابط سیاسی بین‌المللی، تغییرات سیاست داخلی و تغییرات فرهنگی از جمله عوامل تاثیرگذار در این صنعت است. در طی سال‌های اخیر افزایش چشمگیر تعداد خودروها در سطح کشور، قرار گرفتن خودرو در سبد نیازهای ضروری خانواده و آشنایی بیشتر با این صنعت شرایط جدیدی را برای خودروسازان و صنعت خودروسازی رقم زده است. آشنایی بیشتر اعضای جامعه با این صنعت در داخل و خارج کشور موجب شده، تمام افراد در هر سن و با هر شرایطی به تناسب نیازهای خود و از دیدگاه خود این صنعت را نقد و بررسی کنند. این شرایط جدید نیاز به تحولی عظیم در صنعت خودروسازی را ملزم می‌کند. لذا، مدیریت در بخش‌های مختلف صنعت خودروسازی کاری دشوار و طاقت فرساست. نیاز به وجود مدیران کارآمد و با تجربه برای هدایت این صنعت و گره‌گشایی از مشکلات آن، بس لازم و ضروری است.
 
 
سعید مدنی در  سال 1333 در تهران به دنیا آمد و در سال 1352 در دانشکده فنی دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت. وی ضمن گذراندن دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد در دانشکده فنی دانشگاه تهران، از سال 1355 در یکی از شرکت‌های متعلق به مرحوم مهندس بازرگان به کار مشغول شد. بعد از انقلاب با جدا شدن از آن شرکت در حدود یک سال در جهاد کشاورزی کرج و بعد از آن در جهاد کشاورزی شمیران خدمت کرد. او به طور هم‌زمان با تاسیس جهاد سازندگی با ورود به شرکت ایران‌خودرو و به دنبال فرمان امام خمینی (ره) کار جهادی خود را در صنعت خودرو آغاز نمود. در حدود 18 ماه در جهاد سازندگی به فعالیت مشغول بود. از سال 1361 تا 1380 به مدت 19 سال با عنوان رئیس هیأت مدیره شرکت ایندامین سایپا تجربیات ارزشمندی در حوزه قطعه‌سازی کسب کرد. بعد از آن تا سال 1388، همزمان با شروع تولید پراید، به مدت سه سال به عنوان قائم مقام و چهار سال در جایگاه مدیر عامل شرکت سازه‌گستر سایپا در زنجیره تأمین قطعات برای گروه خودروسازی سایپا فعال بودد. پس از آن از اوایل سال 1388 به عنوان مدیر عامل و عضو هیأت مدیره شرکت پارس‌خودرو تولید و توسعه خودروهای مدرن و باکیفیت را جهت پاسخگویی به بخشی از نیازهای بازار داخلی و کاهش وابستگی به واردات در برنامه خود قرار داد. کسب 5 دوره مقام اول تولید در حوزه کیفیت و حذف انبار از فرآیند زنجیره تأمین و تحقق تولیدِ بدون انبار از جمله افتخاراتی است که در سوابق اجرایی ارزشمند ایشان به چشم می‌خورد.
 
مهندس مدنی در مورد آغاز فعالیت‌های خود در صنعت خودرو می‌گوید:
"در طول مدتی که در شرکت‌های ایندامین سایپا و سازه‌گستر بودم؛ به دلیل علاقه‌ای که همیشه به علم مکانیک و کار صنعتی داشتم، همواره سعی کردم در کنار مسئولیت‌های مدیریتی و کارهای تشریفاتی مرتبط با آن‌، درکارهای اجرایی نیز ورود کنم. این‌گونه بود که من علاوه بر مدیریت مجموعه، همواره درگیر تمام جزییات آن نیز بودم. این تجربیات عملی باعث شد مهارت خوبی در کارهای اجرایی نظیر طراحی، ساخت و... داشته باشم. فرآیند طراحی و ساخت قطعات همیشه برای من جالب بود. اولین تجربه‌ من در زمینه طراحی قطعات صنعتی در سال‌های ابتدایی جنگ تحمیلی در زمینه ساخت کمک فنر با استفاده از نمونه‌های گهواره‌ای واگن‌های قطار بود. به اندازه‌ای به این صنعت علاقمند بودم که حتی کارهای مربوط به آزمون و اندازه‌گیری این کمک فنرها را نیز به صورت کامل پیگیری کردم.
 
بخش دیگری از فعالیت‌های مهندس مدنی حضور در شرکت سازه‌گستر سایپا بوده است. ایشان در مورد دستاوردهای این دوره می‌گوید:
از سال 1380 دوره پرفشار اما بسیار موثر و خوبی را به مدت هشت سال در سازه‌گستر طی کردم. در اوایل این دوره شرکت سایپا حدود 2000 میلیارد تومان فروش داشت. اقدام ارزشمند دیگری که در آن زمان صورت گرفت این بود که علاوه بر افزایش تولید، سیستم ارزش‌های سازمانی، حرفه‌ای و اخلاقی را نیز راه‌اندازی کردیم. ارزش‌هایی که در حال حاضر شرکت‌های کمی به آنها عمل می‌کنند. ما از همان ابتدا در این شرکت به این ارزش‌ها جامه عمل پوشاندیم. برای راه‌اندازی و عمل کردن به این ارزش‌ها در بخش‌های مدیریتی مختلف با مراجعه به خرد جمعی موفق شدیم هسته‌های ارزشی را ایجاد کرده و از آنها کمیته‌ای برای پیگیری امور استخدامی تشکیل دهیم. در واقع هسته ارزشی به این صورت بود که از بین کلیه کارکنانِ یک بخش، چند نفر را بر اساس شاخص‌هایی مثل وقت‌شناسی، کارآمدی، اخلاق و... توسط دیگر کارکنان انتخاب کردیم. جالب اینجاست که افراد انتخاب شده توسط همکارانشان دقیقاً با عملکردی که ما از آنها دیده بودیم؛ همخوانی داشتند. یعنی آدم‌های خوب و معتقد به سازمان، کشور و منافع ملی انتخاب شده بودند. ایجاد این هسته ارزشی در شرکت سازه‌گستر باعث رشد روزافزون آن سازمان شد. زمانی که من این سازمان را ترک کردم، یکی از پاک‌ترین سازمان‌های کشور بود. بالغ بر 2000 میلیارد تومان در سال درآمد داشت. دوره بعدی دوره فعالیت در پارس خودرو بود. بعد از 8 سال فعالیت در شرکت سازه‌گستر نهایتاً در سال 1388 به پیشنهاد آقای بذرپاش وارد شرکت پارس خودرو شدم. به مدت دو سال با عنوان قائم مقام مدیر عامل این شرکت -آقای مهندس تفرشی- فعال بودم. بعد از رفتن آقای تفرشی، سمت مدیریت عامل شرکت پارس‌خودرو به من محول شد. اولین عملکرد من در این سِمَت این بود که تولید پراید را پایین آوردم و تولیدات جدید شامل تیانا، قشقایی، پیکاپ، تندر و مگان را افزایش دادم. در نتیجه آن ظرف یک سال حجم معاملات مالی این شرکت دو برابر شد. روز به روز پارس‌خودرو رونق بیشتری گرفت. بهبود وضعیت پارس‌خودرو سبب شد پیشنهادهای وزارت صنعت و معدن برای پیوستن من به سایپا بیشتر از پیش شود. من در ابتدا به دلیل وضعیت نابسامان سایپا در آن دوران، تمایلی به کار کردن در این مجموعه نداشتم. مجموعه سایپا وام‌های کلانی از بانک‌ها دریافت کرده بود و باید هر ساله در حدود 2000 میلیارد تومان سود بانکی پرداخت می‌کرد. از طرف دیگر گردش مالی مناسبی نداشت و در خرید قطعات مورد نیاز دچار مشکل شده بود. این امر در نهایت موجب کاهش حجم تولید می‌شد. این مشکلات در سال 1391 به اوج خود رسید. به نحوی که حجم تولید آن از 2500 خودرو در روز به یک سوم یعنی 800 خودرو در روز کاهش یافته بود. برای بهبود این شرایط اولین گام مذاکره و هماهنگی با بانک‌های طلبکار بود. با این مذاکرات توانستیم بانک‌ها را از دریافت طلب خود در آن شرایط نامساعد منصرف کرده و مهلت بیشتری از آن‌ها بگیریم. بنابراین سود حاصل شده از تولید را به قطعه سازها دادیم و رونق به کارخانه بازگشت و حجم تولید را به سقف 1700 تا 1800 خودرو در روز رساندیم.
 
در حال حاضر عدم وجود نقدینگی کافی و افزایش سریع قیمت خودروها از جمله اساسی‌ترین مشکلات مالی در صنعت خودروسازی کشور است. از دیدگاه ایشان تلاش برای کنترل قیمت فروش از جمله عوامل مهمی بود که به مرور زمان این مشکلات مالی را ایجاد کرد.
"این تلاش برای کنترل قیمت فروش باعث شد نکات اصلی‌تر و با اهمیت دیده نشود. در حقیقت مشکلات اصلی رفع نشد و فقط تمرکز بر روی ثابت نگه داشتن قیمت‌ها و کنترل تورم قرار گرفت. این سبک کنترل تورم، موجب رکود می‌شود و نتیجه رکود، بیکاری است. در حقیقت به دلیل رکود اقتصادی و نبودن خرید و فروش قیمت‌ها هم ثابت می‌ماند. اگر در جامعه تورم معقول و حساب شده وجود داشته باشد اما در ازای آن فرصت‌های شغلی جدید، تحقیق، توسعه و بهبود کیفیت داشته باشیم؛ بهتر از این است که تورم کنترل شود ولی بیکاری افزایش یابد. کنترل تورم در صورتی مفید است که با جذب نقدینگی و هدایت آن، منجر به افزایش تولید شود. با نظر نمایندگان مجلس، خودرو در سبد کالای مورد نیاز خانواده قرار گرفت و کنترل قیمت آن به عنوان یکی از اهرم‌های اصلی دولت در جهت کاهش تورم در سال‌های اخیر گردید. برای افزایش رضایت مردم، قیمت آن را کنترل می‌کنند و چون قیمت نسبتاً بالایی دارد، در کنترل تورم تأثیرگذار است. از دیدگاه یک مدیر که سال‌ها در صنعت خودرو بوده‌ام و چالش‌های آن را لمس کرده‌ام، نه تنها این تصمیم اصلاً درست نبود؛ بلکه بزرگترین ضربه را به صنعت خودرو وارد کرد. کنترل قیمت در بخش خودرو نه تنها مانعِ پیشرفت بود بلکه باعث شد کارخانه‌های خودروسازی برای تامین منابع مالی مورد نیاز خود مجبور به دریافت وام‌هایی بالغ بر 13 هزار میلیارد تومان از بانک‌ها شوند. در نهایت مجبور شدند به جای صرف سود حاصل شده در توسعه و تولید، بیشتر آن را به بانک‌ها پرداخت کنند. در ایران این رقم در حدود 12% قیمت فروش خودروسازها است در حالی که این عدد در دنیا در حدود 0.4% است.
این تلاش برای کنترل قیمت فروش باعث شد نکات اصلی‌تر و با اهمیت دیده نشود. در حقیقت مشکلات اصلی رفع نشد و فقط تمرکز بر روی ثابت نگه داشتن قیمت‌ها و کنترل تورم قرار گرفت. این سبک کنترل تورم، موجب رکود می‌شود و نتیجه رکود بیکاری است. در حقیقت به دلیل رکود اقتصادی و نبودن خرید و فروش قیمت‌ها هم ثابت می‌ماند.
اخیرا گزارشی را برای وزارت صنعت و معدن تهیه کرده بودم. در آن گزارش، توضیحات و دلایل متقن و استواری ذکر کردم که اگر قیمت خودرو توسط خودروسازان تعیین می‌شد؛ با یک تورم آهسته و معقول قیمت تمام شده پراید با کیفیت بهتر و بالاتر در حال حاضر الان 16 میلیون برآورد می‌شد نه 23 میلیون. افزایش قیمتی که به صورت سالانه در نظر گرفته شده بود، بسیار کمتر از تورم جامعه در دیگر کالاها بود. اگر این افزایش قیمت به آهستگی اعمال می‌گردید، نقدینگی مورد نیاز کارخانه‌های خودروسازی از جامعه دریافت می‌شد. در نتیجه برای طرح‌های توسعه‌ای، پروژه‌های جدید و بهبود کیفیت صرف می‌گردید. اما متاسفانه کم شدن نقدینگی و به وجود آمدن رکود صنعت خودروسازی را به دریافت وام‌های کلان از بانک‌های کشور مجبور کرد. بازپرداخت این وام‌ها و سود بسیار بالایی که دارند، نه تنها برای صنعت خوروسازی بلکه برای تمام صنایع داخلی مشکل آفرین شده است. از این نظر می‌توان گفت یکی دیگر از عوامل اصلی اقتصاد ضعیف کشور، بانک‌ها هستند. چون خود را در جایگاه بنگاه اقتصادی گذاشته‌اند. بانک مرکزی باید بداند که اگر تولید کننده نمی‌تواند پول آن را پرداخت کند از روی عمد نیست. بلکه به خاطر فضای اقتصادی نامناسب در کشور است. بانک مرکزی وظیفه دارد میلیون‌ها میلیون پول و نقدینگی سرگردان در جامعه را جمع آوری کرده و در مراکز تولیدی تزریق کند. نه اینکه همانند بنگاه‌های اقتصادی به سود و درآمد خود فکر کند.
یکی دیگر از کارهایی که در شرکت سایپا انجام دادیم این بود که با توجه به قدیمی و تکراری بودن محصولاتِ در دست تولید، در حدود سیزده محصول جدید تعریف کردیم. در آن دوره مشکل عمده خودروسازی، عدم وجود محصول مناسب بود. از طرف دیگر تولید محصول قدیمی سودآوری لازم را نداشت. از سیزده محصولی که برای این گروه تعریف کردیم، توانستیم 8 خودرو را با تعامل و همکاری خودروسازان خارجی به خطوط تولید سایپا وارد کنیم. به علاوه یک پروژه مادر در راستای طراحی یک پلتفرم برای تولید خودروی ملی در نظر گرفتیم. از 8 خودروی در نظر گرفته شدۀ خطوط تولید، تعدادی از آنها به دلایل مختلف به صورت نیمه‌کاره رها یا تعطیل شده بودند. در مدت سه سال که من در سایپا حضور داشتم خطوط نیمه‌کارۀ خودروهای تیبا دو، ساینا، پراید وانت و پیکا را به اتمام رساندیم و اگر متوقف شده بودند آنها را راه‌اندازی کردیم. علاوه بر این 4 محصول، محصول دیگر سایپا خودرویی به اسم ریچ بود که کارهای ابتدایی آن در پارس‌خودرو انجام شد و در نهایت در سایپا گسترش پیدا کرد.
دو محصول دیگری که در گروه سایپا خط تولید آنها را راه‌اندازی کردیم، یک خودرو کره‌ای به اسم سراتو و خودروی سندرو متعلق به شرکت رنو بود. همکاری بعدی با شرکت برلیانس بود که یک شرکت بزرگ خودروسازی در کشور چین است و با شرکت BMW همکاری می‌کند. چهار محصول دیگر به نام‌های 220، 230، 320 و 330 را در گروه سایپا راه‌اندازی کردیم. در کنار همکاری با شرکت برلیانس، از یک شرکت چینی دیگر به نام شرکت چانگان دو محصول E2 و CS32 را وارد کردیم. شرکت چانگان با شرکت فورد آمریکا همکاری مستقیم داشت و ما از این طریق توانستیم به طور غیر مستقیم و با واسطه شرکت چانگان با این شرکت نیز ارتباط بر قرار کنیم. اما بعد از این که در مورد همکاری با شرکت‌های آمریکایی خطوط قرمز را اعلام کردند؛ این ارتباط بسیار کمرنگ شد. همانطور که اشاره کردم در دوران مدیریتم در شرکت سایپا یکی از برنامه‌های اصلی طراحی یک پلتفرم برای تولید یک خودروی ملی بود. اگرچه امکانات لازم برای طراحی پلتفرم در کشور ما بسیار محدود است اما برنامه‌ریزی‌ها در صنعت خودروسازی باید به گونه‌ای باشد که از توانایی‌ها و قدرت بالقوه‌ای که وجود دارد، بهره برد.
از آنجایی که در این راستا تجربه و تخصص کافی را نداشتیم، بدون بهره‌مندی از تخصص و تجربه کارشناسان خارجی زمان اجرای پروژه خیلی طولانی می‌شد. به عنوان مثال پروژه طراحی و ساخت تیبا با وجود اینکه از مشورت متخصصین ایتالیایی، آلمانی و کره‌ای استفاده کردیم؛ باز هم در حدود 10 سال طول کشید. علت اصلی طولانی شدن زمان اجرای آن، نبود تخصص کافی بود. لذا برای اینکه در طراحی پلتفرم مورد نظر سریع‌تر عمل کنیم، از مشاوره متخصصینِ باتجربه خارجی استفاده کردیم تا آنها به عنوان ناظر بر کارهای مهندسان و متخصصان داخلی نظارت کنند. به هر حال تجربه بیشتری از ما داشتند. با وجود مخالفت‌های زیادی که در همکاری با شرکت‌های چینی وجود داشت توانستیم در نهایت مسئولان را متقاعد کرده و از یک شرکت بزرگ چینی در زمینه طراحی و مهندسی به نام شرکت مهندسی TGI برای گرفتن مشاوره‌های لازم استفاده کنیم. یکی از دلایل عمده‌ای که برای همکاری این شرکت را انتخاب کردیم این بود که مجموعه نسبتاً بزرگی بودند و متخصصین زیادی از سراسر دنیا در آن  مشغول به کار بودند. بخش زیادی از طراحی‌های مورد نیاز بسیاری از شرکت‌های خودروساز چینی را نیز بر عهده داشته و در حدود 200 خودرو برای آنها طراحی کرده بود و مهمتر از همه اینکه به دلیل تحریم‌های سیاسی امکان تبادل تکنولوژی و دانش با کشورهای اروپایی وجود نداشت. در نهایت برای انجام امور مربوطه، دو مشاور از این شرکت استخدام کردیم. یکی از آنها آلمانی و دیگری کره‌ای بودند. همچنین از مشاوره متخصصان با سابقه شرکت هیوندا که تجارب زیادی در زمینه طراحی پلتفرم داشتند نیز استفاده کردیم. از بین سیزده محصول تعریف شده در گروه سایپا، در حال حاضر هشت محصول تولید و روانه بازار شدند.
"در دوران حضورم در گروه خودروسازی سایپا یکی از بهترین پروژه‌هایی که به سرانجام رسید، پروژه طراحی پلتفرم SP100 یا SP1 بود که ان‌شاالله در اواخر سال 1396 خط تولید اولین خودرو بر روی این پلتفرم راه اندازی خواهد شد و دیگری " خودروی کوئیک" است که 16 اسفند 95 رونمایی شد."
مهندس مدنی در ادامه از پروژه‌های دیگر گروه سایپا تحت عنوان SP0 خبر داد و گفت:
علاوه بر طراحی پلتفرم قبلی، از سال 1392 با همکاری شرکت چینی TGI پروژه دیگری تحت عنوان طراحی پلتفرم SP0 در کلاس C راه‌اندازی کردیم. طراحی این نوع پلتفرم که به آن مگاپلتفرم نیز گفته می‌شود در دنیا مطرح شده است و به هدف کاهش تعداد قطعات خودرو است. می‌توان خودروهای کلاس B را هم بر روی این پلتفرم ساخت. به عنوان مثال با استفاده از مگاپلتفرم می‌توان یک خودروی کلاس B مثل پراید را به خودروی کلاس A مثل MVM و یا کلاس C مثل پژو تبدیل کنیم. در حال حاضر دوستان در حال طراحی موتور و گیربکس این پلتفرم هستند. تاکنون دو مدل خودروی سدان و هاچ‌بک با موتور 1300 سی‌سی و یک مدل شاسی بلند با موتور 1600 سی‌سی بر روی این پلتفرم ساخته شده است. برنامه بر این است که دو مدل دیگر نیز که در گروه خودروهای لوکس قرار دارند تا سال 1397 به بازار عرضه شود. همانطور که گفتم بزرگترین مشکل ما در طراحی پلتفرم نبود تخصص کافی است که باعث شده در این زمینه‌ها چالش‌هایی برایمان ایجاد شود. از دیگر موانع ما در این پروژه این بود که هنوز نتوانستیم از کارشناسان و متخصصین با تجربه خارجی برای گرفتن مشاوره و انجام عمل نظارت و کنترل تولید استفاده کنیم. بخش بعدی مربوط به تولیدات داخلی مربوط به خودروهای L90 و ساندرو است که در سال‌های اخیر بسیار موفق بودند. در حدود 60 درصد قطعات این دو خودرو تولید داخلی است. برای افزایش رضایتمندی مردم تولید این دو خودرو در نهایت دقت و نظارت انجام می‌شود. به طور کلی کشور ما در بخش تولید، طراحی خطوط تولید، ایجاد خطوط رنگ، خطوط تولید بدنه و کارهای مهندسی توانمندی بالایی دارد. به شرطی که نظارت و کنترل به خوبی انجام شود. از این نظر تقریباً از دیگر خودروسازان دنیا کم نداریم. البته باید بخش مربوط به طراحی و تحقیقات را توسعه داد. به ویژه در زمینه طراحی و ساخت موتور و گیربکس این نیاز کاملاً احساس می‌شود. چرا که در این دو مورد به شدت ضعف داریم. در خودروسازی روز دنیا گیربکس‌ها رو به اتوماتیک شدن پیش می‌روند. خوشبختانه در این راستا یکی از شرکت‌های داخلی در حال همکاری برای ساخت گیربکس CVT با شرکت پانچ بلژیک است. علاوه بر پروژه ساخت گیربکس اتوماتیک، پروژه ساخت موتورهای سه سیلندر یورو 6 با ظرفیت 1000 سی‌سی و 1200 سی‌سی نیز در دست اجرا است و تا اواخر امسال از اولین موتور سه سیلندر رونمایی خواهد شد. همچنین در کنار پروژه‌های اشاره شده شرکت ایران‌خودرو نیز در زمینه توربو شارژر با شرکت ماله آلمان در حال همکاری است. سایپا نیز قرار است با AVL شروع به همکاری کند. برای تولید خودرو سیتروئن نیز در حال مذاکره هستیم و ان‌شاالله نهایی خواهد شد.
 
مهندس مدنی در مورد حضور شرکت‌های فرانسوی در بازار خودروی کشور گفت:
علت اینکه شرکت‌های فرانسوی برای کار و سرمایه‌گذاری در ایران از همه پیشی گرفتند؛ این است که آنها از قبل در ایران حضور داشتند. فضای ایران را به طور کامل می‌شناسند. علاوه بر فرانسوی‌ها شرکت‌های دیگر هم متناسب با شرایط برای سرمایه‌گذاری در ایران اقدام کرده‌اند. به عنوان مثال شرکت هیوندا در حال حاضر در حال مذاکره با گروه کرمان خودرو است. شرکت فولکس واگن در حال مذاکرات نهایی با یکی از شرکت‌های داخلی است. نکته حائز اهمیت این است که اگر فضای اقتصادی کشور و سرمایه‌گذاری امنیت داشته باشد، بدون شک شرکت‌های دیگر هم برای کار در ایران سر و دست می‌شکنند.
مهندس مدنی در ادامه به موضوع اهمیت خودرو در جامعه و اقدامات اخیر وزارت صنعت و معدن در افزایش کیفیت این مقوله مهم پرداخته و بیان داشت:
اهمیت خودرو در این است که یکی از شاخص‌های رفاهی هر کشوری محسوب می‌شود. در واقع رفاه هر کشور با نسبت تعداد خودروها به تعداد خانواده‌های آن سنجیده می‌شود. بدین معنی که هرچه تعداد خودروها در یک کشور بیشتر باشد، آن کشور مرفه‌تر است. از طرفی شاخص فرهنگی خودرو و تاثیری که بر جامعه می‌گذارد، بسیار اهمیت دارد. بنابراین خودرو و کیفیت آن از بُعد اجتماعی نیز در جامعه تاثیرگذار است. اما در مورد کیفیت آن بهتر است بگویم هیچ پیشرفت و توسعه‌ای در صنعت بدون برنامه‌ریزی در بخش مهندسی و کنترل کیفیت امکان‌پذیر نیست. بنابراین همه کارهای اجرایی در راستای ارتقای کنترل کیفیت و زیر ساخت‌های مهندسی دارای برنامه‌ای منظم و منسجم می‌باشند که نتیجه آن را می‌توان به صورت ظاهری در شاخص‌های کیفیتی و رضایتمندی مشتری مشاهده کرد. وضعیت کنترل کیفیت و زیر ساخت‌های مهندسی در حال حاضر نسبت به قبل خیلی بهتر شده است. به نحوی که اصلاً نمی‌توان این پیشرفت را با گذشته مقایسه کرد. یکی از بزرگترین مشکلات در مورد کیفیت محصولات تولید شده این است که انتظارات مشتری از محصول تولید شده، نسبت به عملکرد مراجع مسئول بسیار سریع‌تر و بیشتر رشد کرده است که می‌توان به تعدادی از آنها در این جا اشاره کرد:
1) محصولات ما قدیمی هستند و اگر بخواهیم آن را توسعه داده و کیفیت بدنه، قطعات، مصرف سوخت و ... را در آنها بالا ببریم قیمت آنها افزایش می‌یابد. از طرفی سرمایه‌گذاری و کار بر روی محصولات قدیمی که امکان افزایش قیمت در آنها وجود ندارد و مختص به طبقه خاصی از جامعه هستند؛ مشکل است. به عنوان مثال محصولاتی مثل خودروی پژو 405 و پراید این مشکل را دارند. اگر بخواهیم آنها را توسعه داده و عملکرد آنها را بالا ببریم، قیمتشان بالا می‌رود و کسی خودروی قدیمی با قیمت بالا نمی‌خرد. پس دو عامل، یعنی قدیمی بودنِ محصولات و از طرف دیگر افزایش قیمت آنها باعث می‌شود که نتوانیم کیفیت آنها را افزایش دهیم. برای رفع این مشکل باید به سوی محصولات جدید برویم. در این صورت قطعات جدیدتر می‌شوند و مراجعه به تعمیرگاه کاهش می‌یابد. در بین خودروسازهای داخلی، خودروهای تولید شده در پارس‌خودرو به دلیل اینکه جدید هستند با نظارت و کنترل بهتری تولید می‌شوند و مسلماً آمار خرابی کمتری دارند و رضایت مردم نسبت به آنها بیشتر است. در این راستا همانطور که اشاره کردم سیزده محصول متنوع برای گروه سایپا تعریف شده است.
2) نکته بعدی که در مورد کیفیت محصولات باعث افزایش نارضایتی مردم شده است این است که ما هنوز تعریف صحیحی از نحوه برخورد و ارائه خدمات در واحدهای "خدمات پس از فروش" نداریم. در این مورد فروشنده نه تنها به مشتری خدمات ارائه نمی‌دهد؛ بلکه از نظر رفتاری هم با او به درستی برخورد نمی‌کند. این موضوع عامل اصلی نارضایتی بسیاری از مشتری‌ها شده است.

3) 

یکی از بزرگترین مشکلات در مورد کیفیت محصولات تولید شده این است که انتظارات مشتری از محصول تولید شده، نسبت به عملکرد مراجع مسئول بسیار سریع‌تر و بیشتر رشد کرده است.


 

وی در ادامه به عوامل بی‌کیفیتی خودروهای داخلی و راه حل‌های رفع این مشکل اشاره کرد و گفت:

یکی از علل بی کیفیتی خودروهای ما این است که خودروسازان بر روی کمیت و تیراژ بالا بیشتر از کیفیت، سرمایه‌گذاری می‌کنند. اما باید به این نکته هم توجه کرد که جامعه آماری خرابی خودروهای کشور از جامعه آماری خرابی در کشورهای پیشرفته به مراتب بیشتر است. به عبارتی با توجه به مشاهدات که داشته‌ام درصد خودروهایی که به اصطلاح در جاده می‌مانند، در کشورهای پیشرفته از کشور ما کمتر است. اما در مورد چگونگی رفع مشکلات کیفیت خودروهای داخلی راه‌حل‌هایی وجود دارد. راه‌حل اولیه این مشکل مسأله فرهنگی است. مسأله فرهنگی نه به این معنا که تنها فرهنگ خدمات پس از فروش را بالا ببریم؛ بلکه باید در خطوط تولید هم فرهنگی عمل کنیم. در تمامی بخش‌های طراحی، مهندسی و تولید باید فرهنگی عمل کنیم. در خطوط تولید کارگران باید هر کاری که انجام می‌دهند، از ساده‌ترین کارها مثل سفت کردن یک پیچ، بدون کاستی و با این انگیزه‌ای که گویا قرار است خودش یا یکی از اعضای خانواده‌اش این خودرو را بخرند، آن کار را انجام دهد. این فرهنگی است که در خطوط تولید بسیاری از کشورهای صنعتی و موفق مثل آلمان وجود دارد. واقعاً هر آلمانی وقتی ماشینی را طراحی و تولید می‌کند تمام عوامل تولید و طراحی، از مهندسان طراح گرفته تا کارگران آن شرکت با این فکر که شاید خودش یا یکی از بستگانش آن ماشین را بخرند، کار خود را به بهترین نحو ممکن انجام می‌دهند. چون به این جمله اعتقاد دارند" در دنیا از هر دستی بدهی از همان هم پس می‌گیری" اما متاسفانه در ایران این فرهنگ زیاد پررنگ نیست. ما باید آن را ایجاد کنیم. این فرهنگ در کشورهایی که حتی خدا را هم قبول ندارند، تداعی شده است و به آن اعتقاد دارند که هر کار خوب به خودت بر می‌گردد و هر کار بد در نهایت به خودت آسیب خواهد رساند. دروغ نمی‌گویند چون می‌دانند دروغ بگویند دروغ خواهند شنید. خیانت نمی‌کنند چون در این صورت خیانت می‌بینند و ... . یعنی با این که به خدا اعتقادی ندارند به شعور کائنات اعتقاد دارند و می‌دانند که در آن حکمتی نهفته است و واقعاً هم همینطور است. به اندازه‌ای که ما به خدا ایمان داریم آنها اعتقاد ندارند ولی در خیلی از کارها از ما بهتر عمل می‌کنند. البته اینکه تنها با فرهنگ‌سازی بتوان کیفیت را افزایش داد، راه حل معقولی نیست و کافی نخواهد بود.

 
یکی از علل بی کیفیتی خودروهای ما این است که خودروسازان بر روی کمیت و تیراژ بالا بیشتر از کیفیت، سرمایه‌گذاری می‌کنند.

راه حل دوم در کنار فرهنگ‌سازی ایجاد فضای رقابتی است. جز در فضای رقابتی کیفیت رشد نمی‌کند و فضای رقابتی هم فقط در بخش خصوصی ایجاد می‌شود. خودروسازهای ما دولتی هستند. معتقدم برای اینکه این اتفاق بیفتد، باید صنعت خودروسازی را به بخش خصوصی واگذار کرد. البته نه به طور کامل بلکه در چهارچوب مقرارت دولتی و دولت نیز به عنوان ناظر، عملکرد آنها را نظارت کند.

اگر روند پیشرفت و توسعه بسیاری ازکشورهای صنعتی جهان را بررسی کنیم، می‌بینیم این نقطه عطف در بسیاری از صنایع آن‌ها دیده می‌شود. نمونه‌ای از این تجربیات شوروی سابق، چین و یا کشورهای کمونیستی اروپای شرقی هستند. در همه این کشورها بخش‌های تولیدی در سیستم دولتی پیشرفتی نداشتند؛ اما وقتی به بخش خصوصی واگذار شدند با سرعت خوبی پیشرفت قابل توجه‌ای کردند. به عنوان نمونه شرکت بزرگی مثل آفتوواز در کشور روسیه و یا شرکت داچیا در رومانی (اروپایی شرقی) چون دولتی بودند، نتوانستند محصول خوبی تولید کنند. اما در حال حاضر شرکت رنو آنها را خریداری و بازسازی کرده است و محصولات خود را تولید می‌کند. چرا؟ چون سیستم دولتی جواب نمی‌داد. ما امیدوار هستیم که خودروسازان به سوی خصوصی شدن پیش روند. اما چیزی که مشاهده می‌کنیم برعکس است و روز به روز دولتی‌تر می‌شوند. دلیل آن این است که صنعت خودروی کشور ما با سیاست گره خورده و از صنعت خودرو و خودروسازها به عنوان اهرم‌های قدرت استفاده می‌شود. متاسفانه در کشور ما صنعت خودرو به عنوان یک اهرم قدرت برای دولت تبدیل شده است. موضوعی است که از بُعد سیاسی در جامعه تاثیرگذار است. در واقع دو خودروساز در مجموع به طور مستقیم و غیرمستقیم بر روی حدود سه میلیون نفر تاثیر می‌گذارند. این یعنی یک قدرت بزرگ!

یکی دیگر از مشکلات دولتی بودن صنایع تولیدی به ویژه صنعت خودرو این است که انرژی زیادی از دولت می‌گیرد. چون بخش دولتی است، باید بخش نظارت هم وجود داشته باشد تا تخلفی صورت نگیرد. هنوز فرهنگ صحیح تولید که به آن اشاره کردم، در کشور وجود ندارد. بنابراین تا نظارت دقیق و منظم وجود نداشته باشد بعضی‌ها به خوبی کار نخواهند کرد. اگر صنعت به بخش خصوصی محول شود، تمهیداتی مثل نظارت، کنترل و... نیاز نیست. زیرا بخش خصوصی هرچه قدر بهتر کار کند به نفع خودش خواهد بود. در پایان اگر تخلف هم کند خودش باید جوابگو باشد. پس به بهترین صورت کار خواهد کرد در نتیجه فساد کاهش چشمگیری خواهد داشت. چون نه تنها اصل فساد و رانت مشکل آفرین است، بلکه اثرات فرهنگی آن به مراتب بدتر است. یعنی وقتی در یک بخش، فساد و رانت اتفاق می‌افتد نه تنها آن بخش از فساد ضربه می‌خورد بلکه اثرات آن به کارگر و کارمندان رده پایین‎تر هم سرایت می‌کند. آنها هم دست به فساد می‌زنند. هرچند فساد آنها در حد کوچک و در حد خودشان باشد. لذا در کنار فرهنگ‌سازی، راه جلوگیری از فساد و به دنبال آن افزایش کیفیت چه در مراکز تولید و چه در صنعت خودروسازی کشور، خصوصی‌سازی آنهاست. به طور کلی عرض کنم تا صنعت خودروسازی در کشور ما خصوصی نشود و از ابزار قدرت در دست دولتمردان خارج نشود؛ مشکل کیفیت خودروهای ما حل نخواهد شد.

هیچ پیشرفت و توسعه‌ای در صنعت بدون برنامه‌ریزی در بخش مهندسی و کنترل کیفیت امکان‌پذیر نیست.

 

علاوه بر راه‌حل‌های فرهنگی و خصوصی‌سازی که به آن اشاره کردم، یکی دیگر از راهکارهایی که اقتصاد و صنعت خودروی ما را نجات می‌دهد، اقتصاد بدون نفت است. یعنی بودجه‌بندی کشور بر اساس ارزش تولید ناخالص ملی باشد. از درآمد نفت فقط در توسعه بخش‌های زیرساختی کشور مثل راه‌آهن، راه‌ها، سدها و ... استفاده شود، نه اینکه از آن در هزینه‌های جاری استفاده کنیم. در حال حاضر که وضعیت صادرات کشور بهتر شده است. ارزش تولید ناخالص ملی نیز پیشرفت کرده و می‌توان درآمد نفت را از بودجه‌بندی سالانه کشور خارج کرد. در این مورد تجربه جهانی را در اختیار داریم و می‌توانیم از آن به نحو احسن استفاده کنیم. به عنوان مثال کشور نروژ درآمد نفت خود را از بودجه‌بندی سالانه خود خارج کرده و در امور جاری خود خرج نمی‌کند. کشورهای اسکاندیناوی نیز مورد دوم است که این سیاست را در پیش گرفته‌اند. اخیراً به دنبال کشف نفت در این کشورها، روندی مشابه نروژ را در پیش گرفته‌اند. درآمد نفتی خود را فقط صرف توسعه زیر ساخت‌های خود می‌کنند. اما متاسفانه در کشور ما اینطور نیست.

راه حل بعدی برای افزایش کیفیتِ محصولات صنعت خودرو، اقتصاد مقاومتی است که می‌توان به کمک آن کشور را از این گردنه اقتصادی خارج کرد. اقتصاد مقاومتی یک موضوع جهانی است و همه ملت‌هایی که به نحوی دچار بحران شدند آن را تجربه کردند. به عنوان مثال بعد از جنگ جهانی دوم وزیر اقتصاد آلمان در یک اعلامیه با ترسیم عکسی از شهر کُلن که کاملاً ویران شده بود، بر انجام اقتصاد مقاومتی تاکید کرد. دلیل اینکه آلمان موفق شد ظرف ده سال خود را بازسازی کند این بود که همه یک صدا با هم در اجرای اقتصاد مقاومتی همکاری کردند. از مردم عادی گرفته تا صدر اعظم، همه با هم به این شاخص‌ها عمل کردند. اما متاسفانه در کشور ما چون فساد و اختلاف طبقاتی شدیدی وجود دارد، مردم در اجرای اقتصاد مقاومتی به طور جدی همکاری نمی‌کنند. به عنوان مثال در بحث حذف یارانه افراد پر درآمد، با وجود اصرار زیاد رییس جمهور آقای روحانی، تعداد اندکی داوطلبانه اقدام به حذف یارانه خود کردند. در واقع عامل اصلی عدم همکاری بسیاری از مردم ریشه در فسادهایی است که متاسفانه اتفاق می‌افتد و بعضی از آن‌ها را در رسانه‌ها می‌بینیم. بنابراین برای جلب توجه مردم تنها حرف زدن در مورد اقتصاد مقاومتی کافی نخواهد بود. باید بالادستی‌ها در ابتدا به آن عمل کنند و خود برای مردم الگو باشند تا مشکلات تولید، کیفیت و اقتصاد رفع شود.

راه حل دیگر واقعی کردن نرخ ارز است. در حال حاضر نرخ ارز واقعی نیست. در واقع با تمایل به افزایش واردات نسبت به صادرات نرخ ارز کاهش می‌یابد. در تمام دنیا برای اینکه بتوانند صادرات داشته باشند، ارزش پول خود را پایین نگه می‌دارند. ما بر عکس ارزش پول خودمان را بالا می‌بریم تا بتوانیم واردات انجام دهیم. همین مشکل باعث شده است در حال حاضر زمینه واردات خیلی بیشتر از صادرات شود.

مهندس سعید مدنی مشاور وزیر صنعت، معدن و تجارت از بین راهکارهای ارائه شده مهمترین آنها را مبارزه با فساد اقتصادی خواند و افزود:

چنانچه مشکل فساد اقتصادی حل شود مسلماً رفع موانع دیگر کار سختی نخواهد بود. در مورد جلوگیری از فساد، از تجربیات جهانی مبارزه با فساد را که در ذهن دارم نمونه‌ای عرض کنم: کشور سنگاپور در واقع کشوری وابسته به مالزی بود که در آن دوران یکی از فاسدترین کشورهای دنیا محسوب می‌شد. به خاطر فساد بیش از حد، کشور مالزی آن را از خود جدا کرد. بعد از جدا شدن سنگاپور از مالزی با روی کار آمدن یک حکومت مردمی، این حکومت در مرحله اول با افزایش سقف حقوق به اندازه‌ای که نیازهای عادی مردم تامین شود با فساد مبارزه کرد. در مرحله دوم کلیه شرکت‌ها را به طور ویژه نظارت و کنترل کرد تا خطا نکنند و اگر خطا می‌کردند به شدت آنها را بازخواست می‌کرد. در نهایت همانطور که مستحضر هستید این کشور به یکی از پاک‌ترین کشورهای دنیا تبدیل شده است. در کشور ما هم باید رویکرد مشابه با کشور سنگاپور در نظر گرفته شود. در واقع دولت و تشکیلات مربوط به آن باید در کار خود به نحوی درست و روشن عمل کنند که انگار در یک ساختمان شیشه‌ای هستند و همه عملکرد آنها را می‌بینند.

بحث کنترل کیفیت در صنعت خوروسازی و ضرورت استفاده از استانداردها و الزامات جدید در صنعت خودروسازی موضوع بسیار مهم و تاثیرگذاری خواهد بود. الزاماتی که در سال‌های قبل در زمینه خودرو وجود داشت الزامات 55 گانه بودند که 52 مورد از آنها به خود خودرو مربوط می‌شد و 2 الزام هم مربوط به محیط زیست بود. در حال حاضر این الزامات با توجه به پیشرفت‌های صورت گرفته و همچنین مسائل زیست‌محیطی به 88 مورد رسیده است. اما علتی که در کشور ما باعث می‌شود الزامات و استانداردهای موجود در صنعت خودرو نسبت به استانداردهای جهانی کندتر پیشرفت کند، این است که صنایع خودروسازی کشور ما تا زمانی که الزامات آلودگی به حداکثر نرسند، در جهت رفع آن اقدام نمی‌کنند. جالب اینجاست که خود صنایع هم با اینکه می‌داند الزامات موجود قدیمی شده‌اند در جهت رفع آنها حرکتی انجام نمی‌دهند. معمولا در نهایت پلیس انتظامی و یا محیط زیست و... تعدادی الزامات در جهت رفع آلودگی خودروها را قانون‌گذاری می‌کنند و جالب‌تر از آن این است که بعد از تصویب الزامات این صنایع شروع به چانه‌زنی می‌کنند. در حالی که در کل دنیا همیشه خودروسازها از الزامات قانونی چند سال جلوتر هستند. دلیل آن این است که در آن جوامع فضای رقابتی وجود دارد. به دلیل عدم رعایت الزامات و استانداردهای جهانی مربوط به خودرو به بیش از 40 درصد کشورهای دنیا نمی‌توانیم صادرات داشته باشیم، چون الزامات قانونی آن کشورهای را نمی‌توانیم برآورده کنیم. لذا همانطور که قبلاً گفتم الزامات مورد نیاز موجود است. اما نگرش اینکه به الزامات به موقع جامع عمل بپوشانیم وجود ندارد. برای رفع این مشکل نیز مسئولان ذیصلاح در خودروسازی باید این نگرش را ایجاد کنند. در سال‌های اخیر وضعیت بهتر شده اما سرعت آن نسبت به سرعتی که در دنیا وجود دارد کم است. باز دلیل آن ریشه در دولتی بودن صنعت خودرو دارد. به نحوی که اگر خصوصی بود در فضایی رقابتی ایجاد شده می-توانست خیلی سریع‌تر از وضعیت فعلی پیشرفت کند. البته خصوصی شدن صنعت خودروسازی مطلقاً به معنای رها کردن و واگذاری کامل امور به بخش خصوصی نیست. بلکه باید در بخش خصوصی با نظارت و کنترل دقیق دولت همراه باشد. اگر صنایع خودروسازی خصوصی شوند، دولت به جای اینکه درگیر کار اجرایی شود تنها در محور نظارت قرار می‌گیرد که اهمیت زیادی دارد. در کشور ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم دولت این کشور توانست با تکیه بر بخش خصوصی و کنترل‌های مناسب مشکلات را برطرف کند و به سطح بالایی از فناوری و پیشرفت برسد. برای مثال یکی از رویکردهای دولت ژاپن در آن سال‌ها این بود که اگر یک شرکت خصوصی سود خود را صرف توسعه خود می‌کرد، از دادن مالیات معاف می‌شد. این رویکرد دولت باعث شد شرکت‌های خصوصی به جای دادن مالیات به دولت، سود کسب شده را صرف توسعه خود کنند. در نهایت میزان تولید آنها بالارفت و با بالا رفتن تولید، قیمت کالا کاهش پیدا ‌کرد و نتیجه آن کاهش تورم بود. شرکت‌هایی مثل تویوتا، سوزوکی و میتسوبیشی شرکت‌های خصوصی ژاپنی هستند که با این رویکرد دولت ژاپن شهرت جهانی پیدا کردند. پس می‌توان نتیجه گرفت که دولت در این موضوع نقش بسیار کلیدی و مهمی دارد. تا دولت در راستای پیشرفت صنعت رویکردی نداشته باشد، توسعه و پیشرفت اتفاق نخواهد افتاد. ما نیز در قانون تجارت کشور در تبصره دو ماده 138  دقیقاً رویکردی مشابه رویکرد کشور ژاپن داریم. به این صورت که اگر یک شرکت خصوصی یا یک تعاونی، سود خود را صرف توسعه خود کند تا 50% از مالیات همان سال معاف خواهد شد. در حال حاضر به 75%  افزایش پیدا کرده است. به این معنی که اگر یک شرکت خصوصی سود حاصل شده در یک سال را صرف توسعه خود کند؛ تنها مجبور به پرداخت 25% مالیات خواهد شد. 75% باقی مانده را می‌تواند صرف خرید ماشین‌آلات و کارهای توسعه‌ای کرده و حجم تولید خود را بالا ببرد. اگر خود دولت در کار اجرایی صنعت خودرو باشد انجام چنین اقداماتی مثل بخشودگی مالیاتی در راستای توسعه صنعت خودرو سخت‌تر خواهد بود. از طرفی در حالتی که صنعت خودرو در دست دولت است شورای رقابت هم اصلاً معنایی ندارد، در واقع شورای رقابت که وظیفه نظارت کیفیت و قیمت را بر عهده دارد در این حالت بیشتر به یک ابزار سیاسی تبدیل شده است.

علتی که در کشور ما باعث می‌شود الزامات و استانداردهای موجود در صنعت خودرو نسبت به استانداردهای جهانی کندتر پیشرفت کند، این است که صنایع خودروسازی کشور ما تا زمانی که الزامات آلودگی به حداکثر نرسند، در جهت رفع آن اقدام نمی‌کنند.

مهندس مدنی در تکمیل این بحث گفت:

برخی از صنایع که در حال حاضر ادعای خصوصی بودن دارند، به معنای واقعی کلمه خصوصی نیستند. بلکه بیشتر خصوصی – دولتی هستند، یعنی نه خصوصی هستند و نه دولتی و جالب اینجاست که مظاهر بد دولتی و خصوصی را به صورت همزمان دارند. وقتی آنها را به خاطر کاری بازخواست می‌کنی می‌گویند خصوصی هستیم. وقتی بحث دیگری پیش می‌آید می‌گویند دولتی هستیم و... . از این نظر هم کشور در وضعیت نسبتاً وخیمی قرار دارد. برای رفع مشکلات موجود در صنعت و اقتصاد کشور یک تحول بزرگ نیاز است. یک جراحی شبیه به آنچه در ترکیه و انگلستان انجام شد.

اولین گام در راستای تحول اقتصادی در کشور ما ابتدا باید ریشه فساد خشکانده شود. دولت باید خود را از صنعت جدا کند. درآمد نفت از بودجه خارج شده و صرف توسعه زیر ساخت‌ها شود تا وضعیت صنعت و اقتصاد کشور پیشرفت کند. میزان فروش نفت هر ساله در حدود 50 میلیارد دلار است که در سال‌های اخیر با بهبود روابط سیاسی کشور تا حدود دو برابر یعنی 100 میلیارد دلار رشد کرد. در حالی که سود سالانه کشور از تولید ناخالص ملی در حدود 600 میلیارد دلار است. یعنی تولید ناخالص ملی در حدود شش برابر صنعت نفت برای کشور سود آور بوده است. متاسفانه یکی از علل ایجاد اختلاس، ریشه در درآمد نفت دارد. مظاهر فساد آن را می‌توان به وضوح دید. اگر این پول از بودجه سالیانه کشور خارج شود و صرف توسعه زیرساخت‌ها شود؛ بسیار موثر خواهد بود و با پیشرفت صورت‌گرفته می‌توان میزان تولید را افزایش داده و در بازارهای کشورهای همسایه یکه‌تازی کنیم.

به دلیل عدم رعایت الزامات و استانداردهای جهانی مربوط به خودرو به بیش از 40 درصد کشورهای دنیا نمی‌توانیم صادرات داشته باشیم، چون الزامات قانونی آن کشورهای را نمی‌توانیم برآورده کنیم.


مهندس مدنی در ادامه به بازار موجود در کشورهای همسایه برای صنایع کشور اشاره کرد و گفت:

از آنجایی که کشور ما، کشور بزرگ و پهناوری است، از این حیث با کشورهای زیادی همسایه هستیم. اکثراً کشورهای جهان سوم و در حال توسعه هستند. از طرفی از نظر عقاید مذهبی، سیاسی، زبان و فرهنگ شباهت زیادی به مردم ما دارند. این وجوه مشترک علاقه‌ای را به کالاهای ایرانی در آنها ایجاد کرده است. بنابراین اگر بتوانیم همانند صنایع غذایی، دارویی، شوینده و ... که خصوصی هستند در بخش صنعت خودرو هم خصوصی شویم و توسعه پیدا کنیم می‌توانیم به عنوان قطب اقتصادی در منطقه حضور پررنگی داشته باشیم که مسلماً بسیار سودآور خواهد بود. به همین دلیل است که به نظر من اگر دو خودروساز اصلی ایران به بخش خصوصی واگذار شوند اما با نظارت دقیق، در چهار چوب معین و کاملاً کنترل شده، می-توانند پیشرفت چشمگیری داشته باشند. مسئلۀ کیفیت نیز با خصوصی شدن و ایجاد فضای رقابتی تا حدود زیادی مرتفع خواهد شد.یکی از مهمترین پروژه‌های اخیر صنعت خودروسازی که با چالش‌های بسیاری روبه‌رو بوده است، پروژه آزمون جاده‌ای است. ایشان در مورد روند پیشرفت این پروژه گفتند:

طرح آزمون جاده‌ای از طرح‌های بسیار مهم و ارزشمند صنعت خودروسازی کشور بوده است که به دلیل مشکلاتی تا پیش از سال 1392متوقف شد. اگر چه در مورد این پروژه مخالفت‌هایی مبنی بر عدم وجود توجیه اقتصادی وجود داشت. مهندس نعمت‌زاده وزیر صنعت و معدن مجدداً آن را پیگیری کرده و مشاور خود دکتر ریاحی را مسئول رسیدگی به پروژه آزمون جاده‌ای قرار دادند. به دلیل چندین سال سابقه اجرایی و آشنایی کامل با صنعت خودرو و چالش‌های خاص آن، با دکتر ریاحی در این زمینه همکاری کردم. در نهایت با مراجعات متعدد به بخش آزمون جاده‌ای این بخش فعال شده و به احتمال زیاد هسته مرکزی آن تا اواخر 1396 می‌تواند آزمون‌های مربوطه را انجام دهد ولی تکمیل همه بخش‌های آن ممکن است تا حدود سه سال به طول بیانجامد.

مهندس مدنی در پایان به جهت‌گیری صنعت خودرو به سمت تولید خودروهای هیبریدی و برقی پرداخت و افزود:
همانطور که می‌دانید خودرو یکی از محصولاتی است که تقریباً تمام دانش‌های روز دنیا در آن استفاده شده است. بنابراین برای رقابت با خودروسازان بزرگ دنیا باید برنامه‌ریزی کرد. باید محصولی را تولید کرد که قابل رقابت با محصولات آنها باشد. در غیر این صورت باید همیشه تحت سلطه آنها عمل کنیم. ما در صنعت خودروی کشور یا باید از صفر شروع کنیم یا اینکه با خودروسازهای موفق همکاری کنیم. تصمیم‌گیری در مورد این موضوع نیاز به بحث و تحلیل فراوان دارد و به سیاست های کلان کشور وابسته است. اما در زمینه خودروهای هیبریدی یا برقی در حال حاضر کارهایی در حال اجراست. اما مشکل تولید این خودروها این است که نسبتاً گران تمام می‌شوند. خصوصاً قیمت باتری آنها بسیار بالاست. در جهت کاهش قیمت این نوع خودروها معمولاً دولت‌ها در سراسر دنیا تمهیدات و تخفیف‌هایی در نظر می‌گیرند. در کشور ما هم در این راستا تمهیدات و امتیازاتی از جمله نداشتن تعرفه و امکان حضور در طرح ترافیک را در نظر گرفته‌ایم. حجم تولید این خودروها در حال حاضر به دلیل مشکلات بودجه و از طرف دیگر فرهنگ‌سازی، کم است. در کشورهای خارجی هم اوضاع به همین صورت است و این نوع خودروها زیاد تولید نشده ولی به تدریج وضعیت آنها  بهتر خواهد شد.