"کیفیت انتهایی ندارد"
گروه صنعتی رازی در سال 1359 با همت برادران گنجی در بحبوحه سالهای بعد از انقلاب متولد شد. خانواده گنجی 5 برادر هستند که با همکاری و تعامل یکدیگر این مجموعه را بنیانگذاری کرده و تا به امروز هدایت کردهاند. گروه صنعتی رازی با تنوع تولیدات خود شامل چسب، تایر، صنایع غذایی، دارویی، نخ تایر، دوده و سرمایه گذاری، از آن دسته شرکتهایی است که نور امید را نسبت به صنعت این مرز و بوم در دل آدمی میتاباند. فعالیتهای خانواده گنجی ابتدا با تشکیل شرکت شیمیایی رازی برای تولید انواع چسبهای صنعتی و خانگی شکل گرفت و در سال 1359 به تولید رسید. در سال بعد ایده تولید تایر با تأسیس شرکت آرتاویل تایر شکل گرفت و سپس شرکتهای کیان شیمی و کیمیارزین برای تولید انواع مواد شیمیایی ساخته شدند. شرکت شیمیایی رازی دارای استاندارد ISO9001:2008 از شرکت QS سوییس است و در بخش لاستیک در آینده نزدیک ظرفیت تولید آن به 170 هزار تن در سال خواهد رسید.
سهام اصلی شرکتهای جام دارو و لاستیک یزد نیز به مرور خریداری و این دو شرکت به کارخانجات گروه صنعتی رازی اضافه شدند. رسالت همیشگی گروه صنعتی رازی تولید کالای باکیفیت است. در حال حاضر گروه صنعتی رازی جزو اصلیترین و موفقترین واحدهای صنعتی- تولیدی خصوصی در داخل کشور است که علیرغم تمام مشکلاتی که گریبانگیر تولید صنعتی است همچنان با قامتی برافراشته ایستاده است و روحی تازه به صنعت ایران میدمد. نامهای آشنایی همچون شرکت شیمیایی رازی، یزد تایر، گلدستون، گسترش تایر رازی، شرکت فراور لاستیک ایتاتیس، یکتا همراه رازی، مهرام، پرنیان، شرکت صنعتی جام دارو، کربن سیمرغ و... همگی بخشی از فعالیتهای گروه صنعتی رازی در صنایع مختلف کشور هستند. عنوان کارآفرین نمونه برای سالهای بسیاری از آنِ یکی از اعضای این خانواده شده است. سال 95 دکتر محمدرضا گنجی عنوان کارآفرین نمونه را کسب کرد. به سراغ ایشان رفتهایم تا با وی به گفتوگو بنشینیم.
محمدرضا گنجی، دکترای مهندسی صنایع دارد. از مؤسسان گروه صنعتی رازی است و در این گفتوگو به هلدینگ مجموعه رازی و دیدگاههایش در خصوص صنعت کشور میپردازد.
محمدرضا گنجی، مؤسس گروه صنعتی رازی:
ما از دولت پول نمیخواهیم، حمایت میخواهیم
محمدرضا گنجی متولد ۱۳۳۹ است. دکترای مهندسی صنایع دارد. اولین کارخانهای که تأسیس کرده چسب رازی بوده است، همان شرکت شیمیایی رازی که معروفیت جهانی دارد. پس از چسب رازی، کارخانههای متعددی از سوی این گروه تأسیس شده که یا در مالکیت مستقیم این گروه است، یا سهامدار عمده آن هستند، یا آن را اداره میکنند یا عضو هیأت مدیره آن هستند.
دکتر گنجی معتقد است کیفیت تمامشدنی نیست و هر چقدر کار کیفی انجام دهند باز هم کم است. وی در این گفتوگو دیدگاههایی را بیان میکند که شنیدنش از زبان یک کارآفرین شگفتیآور است. از جمله این دیدگاهها این است که جوانان را به کار بازرگانی و نه صنعت تشویق میکند.
وی برای دیدگاهش دلایلی دارد که در این گفتوگو به آن میپردازد. او خودروسازها را شریک بزرگ و باارزش گروه رازی میداند. در میان گفتههایش همواره به یک نکته تأکید میکند: «ما از دولت پول نمیخواهیم بلکه حمایت میخواهیم». در ادامه گفتوگوی ما با دکتر گنجی با دیدگاههای او و دلایل موفقیت گروه صنعتی رازی بیشتر آشنا میشوید.
جناب آقای دکتر گنجی، درباره کارخانههای هلدینگ رازی بگویید؟
چسب رازی نخستین کارخانهای بود که تأسیس کردیم. آرتاویل تایر و یزدتایر که تایر تولید میکنند، شرکت جام دارو که در جاده کرج قرار دارد. این شرکت قبل از انقلاب در گروه داروگر بوده و سپس توسط ما خریداری شده است، ایرانیت و مهرام نیز از دیگر کارخانههایی است که در زمره گروه رازی قرار دارند.
آقای دکتر، شروع کار شما با آغاز انقلاب همراه بود، چه انگیزهای در شما بود که باعث شد بمانید و تولید کنید؟
زمانی که ما آغاز به کار کردیم برخی تولیدکنندگان داشتند از ایران میرفتند. آن روزها پول ارزش زیادی داشت، مثلأ خانه ۱۰ میلیونی را یک میلیون تومان میفروختند و میرفتند.
من آن زمان ۱۸ ساله بودم. بزرگترین برادرم ۲۵ ساله بود. ما پنج برادر در این حدود سنی بودیم، جوان بودیم و دارای شور انقلابی و علاقمندی. ما علاقه داشتیم به کشور خدمت کنیم، بر خلاف بسیاری از همردیفان ما که از کشور رفتند، ما وارد صحنه شدیم و شروع به کار کردیم. پدر من تاجر فرش بود و پولهای زیادی در خارج داشتیم. بیشتر افراد پولهایشان را میبردند، اما ما پولهایمان را با دلار ارزانتر تبدیل کردیم. آن زمان، پولهایمان را به ایران آوردیم و شروع به ساخت کارخانه کردیم. سال 57 و در بحبوحه انقلاب ما در فکر تأسیس شرکت بودیم و در همان روزهای اوایل انقلاب چسب رازی هم راهاندازی شد. آن زمان ما واردکننده بودیم و چسبهای موکت را وارد میکردیم. در واقع برای چسباندن موکتها به زمین چسب لازم داشتیم و اکثر مشتریان ما هنگام خرید موکتها چسب هم میخواستند. مشکلاتی به وجود آمد و چسب در بازار با کمبود مواجه شد. برادران من که شیمی خوانده بودند پیشنهاد دادند که چسب را خودمان بسازیم. به این ترتیب از چسب موکت شروع کردیم. متوجه شدیم چسب در بقیه بخشها نیز با کمبود مواجه است. به این ترتیب کمکم چسب رازی با تولیدات متنوع شکل گرفت. در حال حاضر بزرگترین کارخانه چسب، بزرگترین برند و بیشترین سهم بازار در کشور در اختیار چسب رازی است. البته در بخشهای مختلف سهم ما متفاوت است. در بعضی بخشها 25 درصد و در بعضی دیگر 90 درصد سهم بازار را در اختیار داریم.
شنیده شده برادران گنجی با دست خالی و بدون پشتوانه کار تولید را شروع کردند، این گفته درست است؟
با دست خالی نه، اما پشتوانه نداشتیم. ما پشتوانهای به جز خدا نداشتیم. کاری که ما انجام دادیم کار بسیار بزرگی بود. ما سرمایه خود را از خارج کشور آوردیم و چند میلیون دلار را به ریال تبدیل کردیم. سال 59 کارخانه بزرگ چسب رازی را به عنوان اولین کارخانههای پس از انقلاب راهاندازی کردیم. آن زمان، در جنگ و شلوغیهای مربوط به جنگ بودیم. تنها به لطف خدا بود که توانستیم موفق شویم.
درباره استراتژیهای اصلی مدیریت خانوادگی در مجموعه رازی برایمان بگویید. خانوادگی بودنِ این مجموعه چه تأثیری در مدیریت آن داشته است؟
ما به خانوادگی بودن مجموعه افتخار میکنیم. 40 سال است که یک خانواده در کنار هم فعالیت میکنیم و هیچگاه با هم مشکلی نداشتیم. تصمیمگیری در مجموعه ما به این گونه است که اگر برای مثال، من تصمیمی بگیرم، چهار برادرم نیز میپذیرند. پایههای اعتماد و اعتقاد در خانواده ما مستحکم است و این استحکام از آنجایی نشأت میگیرد که تقریبأ تفکرات ما پنج برادر به یک شکل است.
دلیل پایبندی شما به عرصه صنعت چیست؟
در حقیقت کار بازرگانی سودآور است و ما این را میدانیم و راهکارش را نیز بلد هستیم؛ اما هدف ما این است که در بخش صنعت تمرکز کنیم و وقتمان فقط برای صنعت و گسترش در این زمینه باشد. به همین دلیل اصلأ کار بازرگانی نمیکنیم.
پایبندی ما به دلیل علاقه به کار صنعت است. این موضوع را فردی میتواند درک کند که کار صنعتی انجام داده و مالکیت داشته باشد. حس مالکیت به چیزی که خود آن را تولید کردهایم، مانند حسی است که به فرزند خود داریم. برای مثال، زمانی که خط تولید میخوابد، برای ما به گونهای است که انگار سنکوب کردهایم! در حالی که در همه کارخانهها این حس وجود ندارد و در نهایت منتظر میمانند تا مواد برسد و خط تولید راه بیفتد. در بخش خصوصی، اگر مشکلی ایجاد شود، همه با جان و دل به دنبال راه حل مشکل هستند.
آقای دکتر، همانطور که مستحضر هستید مخاطبان ما بیشتر مهندسان هستند و رؤیای کارآفرینی را در سر دارند. حداقل قبل از ورود به دانشگاه این فکر را داشتند و با این آرزو به سَمت مهندسی آمدند، اما وقتی از دانشگاه خارج میشوند، این رؤیاها خاک میخورد و به افسانه تبدیل میشود. برای این قشر جوان چه توصیهای دارید؟
اتفاقاً خوب است که رؤیاهای جوانان خاک بخورد زیرا باعث میشود آنان به سمت کار در بازار بروند و به بازرگانی مشغول شوند. توصیه من به جوانان این است که هر کاری انجام دهند اما تولید نکنند و این را به عنوان تولیدکننده موفق و با اطمینان میگویم.
واقعأ معتقد هستید که جوانان به سمت تولید نروند؟
گروه ما یک گروه موفق تولیدی است، ما خودمان تلاش کردیم و با تلاش خود این گروه را ساختیم. گاهی از بانکها وام گرفتهایم و گاهی نیز از دولت و صندوق ذخیره ارز کمک گرفتهایم. ما معتقدیم نباید به بانک و دولت بدهکار باشیم زیرا وقتی به بانک بدهکار باشی تمام تلاشت به سمت آنها میرود و در عین حال، تمام زحمت را شما میکشی. اگر به من بگویند از بانک وام ۱۲درصدی بگیر، قبول نمیکنم چون باید ۱۲ درصد سود را به بانک بدهم و این، بسیار ناعادلانه است.
این مهم یک واقعیت است. ما به عنوان یک گروه موفق مطرح هستیم. به نظر من حیف است جوانان، جوانی خود را در تولید بگذارنند. به این دلیل که در این کشور قدرشناسی وجود ندارد. قدرشناسی نه به این معنی که برای ما کف بزنند بلکه به این معنا که ما را اذیت نکنند. همین برای ما کافی است.
در جلسهای با حضور مسئولان بانک مرکزی، گفتند آمدهایم تا مشکلات صنایع را بررسی و آنها را حل کنیم. پاسخ ما به آنها این بود که «خیلی ممنون. شما به کار ما کار نداشته باشید، ما مشکل خود را حل میکنیم. ما نه وام، نه ارز دولتی و نه ارز ملی میخواهیم. فقط سازمان تأمین اجتماعی با ما کار نداشته باشد، وزارت دارایی با ما کار نداشته باشد، البته مالیات را بگیرد، اما با ما کار نداشته باشند ما هم تولید میکنیم و هم مالیات میدهیم، وام هم نمیخواهیم.» متأسفانه اینگونه نیست، یعنی استراتژی صنعتی که برای کشور ترسیم شده است صنعتی نیست، بلکه بازرگانی است.
به همین دلیل عرض میکنم جوانها اگر میخواهند موفق شوند باید دولت را دنبال کنند. استراتژی کشور ضد تولید است، آنها باید به دنبال کار بازرگانی که مورد تشویق دولت است، بروند.
مشکل ما همان مشکلاتی است که همه صنایع امروزه با آن مواجه هستند اما شاید چون شرکت بزرگتری هستیم و چرخش نقدینگی ما بیشتر است این مشکلات کمتر حس شود. تهیه مواد اولیه، تهیه ارز، گمرک و غیره مشکل ما هم هست. از آنجایی که ما به صورت یک هولدینگ فعال هستیم، 5 هزار کارگر داریم و در اقصینقاط کشور کارخانه داریم شاید توانایی بیشتری برای مقابله با مشکلاتی از این دست داشته باشیم.
آقای دکتر، قطعأ نشریه فناوری آزمون و اندازهگیری به دست مسئولان نیز میرسد، درباره مشکلاتی که فرمودید و چوبهایی که معتقدید دولت لای چرخ تولید میگذارد، بگویید؟
بهترین کارخانه تولیدی ما حدود ۱۰ تا ۱۱ درصد سود میکند. در چنین شرایطی کارخانههای تولیدی بزرگ مانند ایرانخودرو و مانند آن ضرر میکنند. در کشوری که بانکها 25 درصد سود میدهند، چرا باید به سراغ تولید رفت و چه انگیزهای میتواند برای تولید وجود داشته باشد؟
یکی از مشکلات ما بانکها و سیستم بانکی و نرخ بهره است. معتقدم اگر کسی تولید میکند احتمالأ به خاطر بدهیها و گرفتاریهاست که مجبور است ادامه دهد. برخی سیستمها مثل ما، خودمان به خود میگوییم موفق! ما همچنان تولید میکنیم زیرا پنج هزار نفر کارگر و کارمند داریم و باید آنها را اداره کنیم. کارکنان حقوق میخواهند و باید حقوق آنها پرداخت شود. هزینه حقوق و مالیات و تأمین اجتماعی کارکنان ماهانه 20 میلیارد تومان است که هزینهای ثابت است و اگر اول برج بشود دوم برج، خودمان شرمسار هستیم و احساس وظیفه میکنیم.
دولت یک سری وظیفه در قبال جامعه دارد. ما جزو جامعه هستیم و دولت باید وظایفش را در قبال ما انجام دهد. دولت وظایفش را انجام نمیدهد، یا میگوید پول نداریم، یا میگوید توان آن را نداریم یا مدیرانی را در امور قرار میدهد که تصمیمگیریهای غلط میکنند. همه اینها روی صنعت تأثیر میگذارد، مثلاً در صنعت تایر، ما در بعضی از سایزها، نه تنها پاسخگوی مصرف کشور هستیم بلکه اضافه تولید هم داریم اما باز هم واردات انجام میشود.
بارها گفتیم که در سایز پراید، پژو و سمند دو میلیون تایر اضافی داریم، مثلاً در صنعت تایر به ۷ میلیون تایر نیاز است اما 9 میلیون تولید میشود، با این حال ۴ میلیون تایر نیز وارد میشود و اینگونه به بازار فشار میآید. اجازه نمیدهد بازار ما بهتر شود، پس ما نمیتوانیم دنبال یک سایز دیگر برویم و کار را گسترش دهیم. بنابراین درجا میزنیم و کالا را به قیمت سال ۹۲ میفروشیم.
الان سال ۹۶ است. در این ۴ سال دستمزد و مواد اولیه گران شده است. ما در سال ۹۲، ۱۶ درصد سود داشتیم و الان سود ما 7 درصد شده است که به تصمیمات غلط دولتی برمیگردد. من در یکی از جلسات داد و بیداد کردم و گفتم چرا عکس رهبر را بالای سرتان زدهاید ولی عکس صحبتهایشان عمل میکنید؟ ادامه دادم: «مگر رهبر نگفته کالایی که در کشور تولید میشود، کیفیت و فراوانی خوبی دارد، نباید مشابه آن وارد کشور شود. چرا چنین کالاهایی به کشور وارد میشود.» همه بحث ما همین است. یک صنعتگر با وزارتخانه چه کار دارد؟ یک صنعتگر پول نمیخواهد بلکه حمایت میخواهد. ما از دولت پول نمیخواهیم، حمایت میخواهیم. مشکل ما حمایت نکردن است. در اتاق بازرگانی آنالیزی صورت گرفت و نتیجه این شد که میان دولت و بخش خصوصی بیش از 30 مشکل وجود دارد که اگر این مشکلات رفع شود، تولید راحتتر میشود.
من یک بار آقای طیبنیا را در مسافرت دیدم و به او گفتم، حالا که شما کنار رفتهاید، شنیده شده میخواهید رئیس بانک مرکزی شوید. گفت نه خدا نکند. گفتم انشاالله میشود، اگر رئیس بانک مرکزی شدید الان که بیرون از فضای اداری هستید، مشکلات را میفهمید؛ آنجا که میروید یادتان میرود چنین مشکلاتی وجود دارد. مگر کارخانهها چقدر مالیات میدهند، همه مالیاتها در کشور وصول میشود، کل مالیات روی هم ۵ درصد بودجه مملکت هم نمیشود. کارخانهها را از مالیات معاف کنید اتفاقی نمیافتد. ارزش افزوده را از ۹ درصد به 10 درصد افزایش دهید خودش جبران میشود. اگر کارخانهها را از مالیات معاف کنید کار بزرگی میکنید و به آنها آرامش ذهنی میدهید. کارخانهداران اگر فقط مأمور دارایی را نبینند، از صبح تا شب دعا میکنند. زیرا مأمور دارایی در ایران مانند دیگر کشورها نیست که حساب و کتاب را بررسی کند، مأموران اذیت میکنند؛ در کارخانه، خرید و فروش و تعداد کارگران مشخص است. همه چیز روشن و ثبت شده است. در مالیات رسم است که مثلأ مالیات یک مغازه 10 میلیون تومان میشود، اما میگویند 40 میلیون تومان پرداخت کنید. وقتی در پاسخ میگوید از کجا بیاورم، بعضأ میگویند پنج میلیون تومان بدهید تا چهل میلیون را به ده میلیون کاهش دهیم. متاسفأنه این موضوع به وفور در ادارات دیده میشود.
آنچه در کارخانههای شما مشهود است، کیفیت است. سرمایهگذاری خوبی در بخش آزمون در کارخانههای شما انجام شده است. رویکردتان را بفرمایید که این مسیر تا کجا ادامه پیدا میکند. بر مبنای چه سیاستی یزدتایر جزو برترین تولیدکنندههای تایر است؟
آزمایشگاههای مجموعه رازی بسیار مفصل است و از فارغالتحصیلان رشتههای مرتبط بهره میبرد و در دو بخش فعالیت میکند؛ یکی آزمایش و تأیید محصولات تولیدشده و صدور اجازه بستهبندی و دیگری واحد R&D یا تحقیق و توسعه شرکت.
اعتقاد ما این است که کیفیت انتها ندارد، هر چقدر کار کیفی انجام دهیم باز هم جا دارد. نتیجه چنین تفکری در نتیجه کار و محصولات تولیدی گروه رازی کاملا مشهود است. برای مثال ما یزدتایر را از دولت و سازمان تأمین اجتماعی یا بازنشستگی کشوری خریدیم، یزدتایر را در مزایده گذاشته بودند و ما سهامش را خریدیم. کارخانهای را خریدیم که ۱۸ سال زیان میداد، کارگران آن کار نمیکردند و اعتصاب کرده بودند. یزدتایر روزی چهار هزار حلقه لاستیک پیکان تولید میکرد، لاستیک پیکان مدام زیان میداد. در آخر سال ۲ میلیارد، 3 میلیارد زیان میداد. ما این کارخانه که بدترین نام لاستیکسازی کشور را داشت، تحویل گرفتیم و به بهترین نام لاستیکسازی کشور تبدیل کردیم. در حال حاضر کارخانه یزدتایر یکی از بهترین تولیدکنندههای تایر کشور است که ۲۵ سایز لاستیک متنوع رادیال میسازد.
پروسه احیای دوباره یزدتایر چگونه بود؟
پروسهاش همان اصلاح ساختار است. مدیران دولتی یک قرارداد دولتی با وردشتاین هلند داشتند که اجرا نمیشد. با توجه به سیستم مالی ایران آنها نمیتوانستند پول حواله کنند. توانستیم آنها را قانع کنیم که ما میتوانیم به شما پول بدهیم. اعتماد آنها را جلب کردیم. تکنولوژی جدید و ماشینآلات جدید آوردیم و نصب و راهاندازی کردیم. سایزهایی تولید کردیم که مورد نیاز کشور بود، با خودروسازها قرارداد بستیم و به تدریج و آرام آرام تولیدمان را از ۴ هزار حلقه لاستیک پیکان به سه هزار تا و کمتر رساندیم. الان لاستیک پیکان تولید نمیکنیم، چون فقط لاستیک رادیال تولید میکنیم. (روزی نه هزار حلقه)
در ارتباطات بینالمللی هدف شما خرید تکنولوژی است؟
در سفری که به خارج از کشور داشتم، قرارداد برای 3 سایز جدید اس-یو-وی بستم. برای سه سایز یک میلیون یورو پول دادم، فقط برای خرید تکنولوژی این مبلغ پرداخت شد که پول زیادی است. هدف خرید تکنولوژی و بومی کردن آن است
تکنولوژیهای جدید را در کجا استفاده میکنید؟ در یزدتایر یا در آرتاویل تایر؟
در هر دو، چون مالکیت سهام یزدتایر متعلق به آرتاویل تایر است. یکی از دلایلی که ما یزدتایر را خریدیم این بود که تکنولوژی آن را در آرتاویل تایر اجرا کنیم. الان همان تکنولوژی استفاده میشود و فرقی نمیکند. فرمولاسیون همان است، زوایای برش نیز همان است. تنها چیزی که باید عوض شود اسم است که اگر اسم عوض شود، همه چیز همان میشود.
برای آرتاویل چه برنامهای دارید؟ شنیدهایم میخواهید یک سری ماشینآلات و تجهیزات آزمون خریداری کنید؟
همه ماشینآلاتی که در یزد هست را خریدهایم. برای آرتاویل خیلی تجهیزات مورد نیاز نصب شده است. تایرسازی اتوماتیک خریدیم. هر تایرسازی در روز هزار تایر میسازد. همه ماشینهای تایرسازی قدیم را کنار گذاشتیم. کارخانههای تایرسازی دیگر همه بر اساس آنها کار میکنند اما شرکتهای ما هیچکدام با روشهای تایرسازی قدیمی کار نمیکنند. یک کار بزرگی که در آرتاویل اتفاق افتاد، این است که یک خط تولید جدید ۲۰ هزار تنی در حال نصب داریم. ماشینآلات را از کشور چین خریداری کردهایم، ساختمان در حال ساخت است، آخر امسال ماشینآلات میرسد و تا ۶ ماه اول سال آینده راهاندازی میشود. میزان سرمایهگذاری در این کار ۱۰۰ میلیون دلار است. ما در این کار از کمک دولتی استفاده نکردیم. فقط از منابع خودمان بوده است و برای 2000 نفر اشتغال ایجاد میکند.
منابع ما از جایی نمیآید. کارخانههای ما هر چقدر سود کند، آن سود را برنمیداریم. الان حدود ۴۰ سال است که کار میکنیم اما هنوز سودی برنداشتهایم، یعنی هنوز من و برادرانم هیچ سودی برنداشتیم. هرچه سرمایه میآید دوباره تولید میشود. یعنی سود کارخانه دوم از سود کارخانه اول بوده و همینطور ادامه داشته است.
آقای دکتر یکی از مواردی که همیشه ذهن ما را مشغول کرده این است که گروه رازی در بحرانیترین شرایط کشور، مانند تحریمها، همواره گروه موفقی بوده است. با توجه به تنگناهای اقتصادی و عدم ورود تکنولوژی در کشور، چطور توانستید از بحران عبور کنید؟
در حقیقت ما همه کار و فکر و زندگیمان را در تولید گذاشتهایم و کار دیگری انجام نمیدهیم. این که کار دیگری انجام نمیدهیم خوب است. اگر بحران ایجاد شود ما فقط میخواهیم از بحران عبور کنیم. اگر کارهای دیگری را انجام دهیم مشکلات دیگری نیز به گردنمان میافتد که در آن صورت، نمیتوان از بحران رد شد. الان فقط کار تولید انجام میدهیم و چون فقط کار تولید انجام میدهیم میتوانیم از بحران رد شویم. دلیل دیگر تداومِ برند رازی را کیفیت میدانم. استمرار کیفیت خیلی خیلی مهم است. اعتقاد دارم اگر کیفیت کالای شما همیشگی و دایمی باشد مشتری هیچگاه به آن پشت نخواهد کرد. بارها به دلیل کمبود مواد اولیه درجه یک، تولید را متوقف کردیم اما زیر بار تولید کمکیفیت نرفتهایم. استاندارد رازی همیشه استاندارد رازی بوده و مردم با اطمینان کالای رازی را خریداری میکنند.
در حال حاضر تأثیر گروه صنعتی رازی بر اقتصاد ناخالص داخلی مشخص است؟
اعتقاد ما این است که در بخش خصوصی واقعی، ما بزرگترین بخش خصوصی صنعتی کشور هستیم.
با توجه به سالها تجربه همکاری و تعامل با صنعت خودروسازی کشور، راه حل مناسب برای ارتقای این صنعت را چه میدانید؟
باید رابطه خودروساز با خودمان را ببینیم، خودروساز شریک بزرگ ما است و ما به خودروسازها و سرنوشت آنها خیلی علاقهمند هستیم. شاید ما تنها گروهی باشیم که در بدترین شرایط در کنار خودروسازها بودیم. مثلاً در سالهایی که تایر اصلأ گیر نمیآمد خودروسازها و نمایندههایشان به دفتر ما میآمدند و ما به آنها تایر میدادیم. مثلاً در شرایطی ۱۲۰ هزار حلقه تایر در ماه به سایپا دادیم، آن روز هیچ کارخانهای ۱۲۰ هزار حلقه را تحویل نمیداد. فقط ما تایر میفرستادیم. به این دلیل که دیدگاه ما دیدگاه صنعتی بود. در حال حاضر نیز همینگونه است. قسمت اعظم تولید ما - بالای ۵۰ درصد - برای خودروساز ارسال میشود. این در حالی است که مسائل مالی که با خودروسازها داریم بسیار سنگین است. اما چون تعامل زیادی داریم و قدیمی هستیم، همچنان با هم کار میکنیم.
بر عکس بقیه که میگویند خودروسازها را باید تعطیل و خودرو را وارد کرد، من چنین اعتقادی ندارم. بالاخره یک تکنولوژی برای ساخت وجود دارد و زیرساختهای خوبی موجود است که باید ارتقا پیدا کند و با خارجیها ارتباط برقرار کرد. چنین کاری را ما خودمان در یزدتایر انجام دادیم، آنها هم باید انجام دهند، مثلاً باید ساخت رنو را در ایران شروع کرد تا فرهنگ تولید بهتر در کشور جا بیفتد. افراد متخصص و با دانش خوب در خودروسازی وجود دارند. به نظر من، آینده خودروسازی روشن است.
برخلاف بقیه تولیدکنندهها هر پنج برادر تحصیلات دانشگاهی دارید. کمتر مشاهده میشود که تولیدکنندگان صنعتی در مقطع دکترا تحصیلات دانشگاهی داشته باشند. تحصیلات چقدر در موفقیت شما و توسعه صنعتی نقش داشته است؟
قطعأ مؤثر است. نمیگوییم کسی که تحصیلات عالیه ندارد، موفق نیست. آنها هم حتمأ میتوانند موفق باشند. بسیاری از تجار و کارخانهدارهای قدیمی هستند که خیلی خوب بودند و تحصیلات هم نداشتند. ولی در دنیای امروز فناوری اطلاعات و تحصیلات بسیار مهم است و من خودم این را حس میکنم. زمانی که من هنوز به دانشگاه نرفته بودم هم تولید میکردم، دانشگاه رفتن تأثیراتی داشت. فوق لیسانس، دکتری و تدریس هر کدام به نوعی در موفقیت تأثیر داشت. تمام بنیانگذاران مجموعه رازی نیز همین مسیر را داشتهاند؛ برادرانم دکتر رسول و مسعود گنجی هر دو دکترای مهندسی شیمی و مهدی و ماشااله گنجی دانشآموخته مدیریت بازرگانی هستند.
هنوز هم تدریس میکنید؟
بله، شعری هست شاید مصداق نداشته باشد؛ چو دزدی با چراغ آید گزیدهتر برد کالا. حالا ما دزد نیستیم ولی واقعاً همین است. اگر دزد بیاید و چراغ را روشن کند میبیند که چه چیزی را بردارد و هر چیزی را نمیبرد. کسی که تحصیلات بهتری داشته باشد نیز میتواند بهترین راه را انتخاب کند؛ مخصوصأ اینکه در بُعد صنعتی تحصیلاتت مربوط به رشتهای باشد که در آن فعالیت میکنی. جوانان را تشویق میکنم که درس بخوانند. سیستم ما برای ادامه تحصیل ارزش قائل است. ما هزینه کارکنانی که دیپلم دارند و میخواهند لیسانس بگیرند یا لیسانس دارند و میخواهند فوق لیسانس یا دکتری بگیرند، را میدهیم و آنها را بورسیه میکنیم.
نقش نشریه را در حوزه صنعت چطور میبینید؟
من نشریه را خیلی دوست دارم. خودمان هم در مجموعه یک نشریه داخلی داریم. نشریه ما بیشتر دلی است و اطلاعاتی که در نشریه نوشته میشود مثل مصاحبههایی که انجام میشود و یک سری مقالات اقتصادی و علمی، اطلاعات افراد است و بسیار مؤثر است؛ چراکه همه چیز را همگان دانند و دانش آدم افزایش پیدا میکند.
به عنوان کارآفرینان برتر کشور، ویژگی متفاوت خانواده گنجی را چه میدانید؟
پیگیری، اراده و روحیه خستگی ناپذیر.
واقعیت این است که وقتی پیگیر باشی و از شکستهایی که میخوری دلزده نشوی، قطعاً مشکلات حل میشود.